پایان دو ماهگی،سفر و واکسن
سلام پسر گلم الهی قربونت برم مامانی که با حظورت زندگیمون رو گرم و شیرین کردی عزیزم.اینقد سرگرم شدم که حتی متوجه گذشت روزا نمیشم و تا چشم روی هم میزارم شب شده و روزا پشت سر هم میگذره و تو عزیزدلم هزارماشالله بزرگ و بزرگتر میشی نفسم. عزیزکم دومین ماه زندگیت رو هم بسلامتی گذروندی و 39 امین روزت بود که با بابا و مامانی بردیمت پیش دکترت و ختنه کردی و مرد شدی عزیزم.وای که چه روز ترسناکی بود.وقتی آمپول سری رو بهت زدن و گریه کردی بابا حالش بد شد و طاقت نیاورد گریه هاتو ببینه و رگ دستش گرفت و از مطب رفت بیرون.با همون گریه دادنت بغل من که آرومت کنم و کمی صبر کنیم تا سر بشی و باز بری داخل واسه ختنه.الهی بمیرم برات آرتین جونم که اونطوری گریه...
نویسنده :
مامانی
17:07